رمان
رمان و داستان های عاشقانه
اینم آخریش ولی اگه بخوای بخونی باید عضو بشی نظر فراموش نشه فصل ۴۳ و ۴۴و ۴۵ رمان عطر نفس های تو روز های تابستان به پایان رسید و کم کم زمان رفتنم نزدیک می شد . دیگر با همه کس و همه چیز ٬ با خطرات جوانی ام و با عشق بی فرجام ماکان بدرود می گفتم .

ادامه مطلب ...


نظر فراموش نشه فصل ۴۱ و ۴۲ رمان عطر نفس های تو اما فردا قبل از هر چیز باید حسابم را با پژوهش تسویه کنم . با این که تدریس را دوست دارم ولی دیگر جایز نیست لحظه ای در آن آموزشگاه کار کنم .

ادامه مطلب ...


نظر فراموش نشه فصل ۲-۴۰ و ۱-۴۰ و ۳۹ رمان عطر نفس های تو دست هایش را به سمت آورد و گفت : دست هایم را بگیرید و ببینید ژقدر در حرارت این عشق می سوزد . دیگر وای به حال قلبم که آتشکده ای شده که اگر با رضایت مرا بپذیرید و پا به درون آن بگذارید گلستان ابراهیم می شود .

ادامه مطلب ...


ادامه ی فصل ۳۷ را گذاشتم نظر فراموش نشه فصل ۳۷ رمان عطر نفس های تو صبح با صدای مادر از خواب برخاستم . خدای من دایه زودتر از آنچه که فکر کرده بودم از دنیا رفت . شاید دلش برای همین زیارت به دنیا بسته بود .

ادامه مطلب ...


سلام دوستان . من اومدم . من ماکانم. همه من رو میشناسید دیگه٬ نه ؟ امروز سال پدر مادر پانی است و حالش زیاد خوب نیست برای همین من فصل بعدی رو به درخواست پانته آ برایتان می گذارم . انقدر گریه کرده که چشمانش می سوزد . آخه اون خیلی پدر بزرگش را دوست داشت . پدر بزرگش درست ۴ ساال پیش در مقابل چشمان او در حالی که دست پانی را در دست داشت از دنیا رفت . پانی خیلی دلش براش تنگ شده نظر فراموش نشه فصل ۳۶و ۳۵ رمان عطر نفس های تو ماکان غذایش را نیمه کاره تمام کرد : دیبا من تو را دوست دارم . فقط بگو کی می توانم جواب مثبت را از تو بگیرم . آن وقت صد سال هم که شود صبر می کنم . به حالت تمسخر گفتم : همان صد سال که گفتید صبر کنید

ادامه مطلب ...


ادامه اش را گذاشتم نظر فراموش نشه فصل ۳۳و ۳۴ رمان عطر نفس های تو شبی مهتا به همراه ناصرخان به خانه ما آمد . همگی در ایوان مشغول صرف میوه و بودیم که ...

ادامه مطلب ...


نظر فراموش نشه فصل ۳۲ رمان عطر نفس های تو سر بلند کردم خدایا ٬ مادر من فرشته بود . چه قلب پاکی داشت .او مهوش را که عامل اصلی بدبختی من بود با کمال رضایت بخشیده بود .

ادامه مطلب ...


نظر فراموش نشه فصل ۳۰ و ۳۱ رمان عطر نفس های تو سکوت کردم و چشم به ساحل دوختم نم نم بارون شروع شد در لحظه ای سرشار از احساس ٬ ماکان به نرمی دستانم را گرفت و دوباره گفت : دیبا دوستت دارم . از ته دل می گویم

ادامه مطلب ...


تو رو خدا نطر بدید وگرنه دلم میشکنه ها نظر فراموش نشه فصل ۲۹ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


بازم سلام . خب تا حالا رمان عطر نفس های تو را چطور دیدید ؟ دیگه این اعصاب خورد کنی هایش به پایان رسید . نظر فراموش نشه فصل ۲۶ و ۲۷ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


دامه را گذاشتم نظر فراموش نشه فصل ۲۴و ۲۵ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


ادامه اش را گذاشتم . نظر فراموش نشه فصل ۱-۲۲ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


این هم ادامه ی رمان نظر فراموش نشه فصل ۲۱ رمان عطر نفس های تو در حال و هوای خودم بودم که دستی بر شانه ام نشست .دایی خشایار بود که به آرامی کنارم می نشست .

ادامه مطلب ...


بفرمایید . هر دفعه سعی می کنم از دفعه ی قبلی بیشترش کنم . چشم . حتما . شما هم بی زحمت نظراتتان را زیاد کنید . اهان بازم بابت تمام نظر های زیبایتان ممنون . این من نیستم که فاصله می ذارم بین پاراگراف ها و جملات این کتاب است که این گونه نوشته . منم عین اون براتون این رمان رو تایپ می کنم . نظر فراموش نشه فصل ۲۰ رمان عطر نفس های تو



ادامه مطلب ...


آخر این کتاب ها مثل دو رمان قبلی عالی است . الان سر صفحه ی ۱۳۸ هستیم . چون نظرات کم بود منم از فصل کم گذاشتم . نظر فراموش نشه فصل ۱-۱۹ و ۲-۱۸ رمان شب های تنهایی

ادامه مطلب ...


سلام . نظرات کمه . اگر اینجوری باشه منم مثل بقیه ی وبلاگ ها با تاخیر رمان رو می ذارم . نذارید تو خماری این رمان که تازه داره اتفاتش پیش می آید بمانید . تو رو خدا نظر بدهید نظر فراموش نشه فصل ۱۱ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


نظر های زیبایتان فراموش نشه فصل ۹ و ۸ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


سلام بر دوستان گل خودم . امروز دلم گرفته. اگه ولم کنند گریه می کنم . دلیلش را هم نمی دانم . راستی در نظرسنجی هم شرکت کنید و اگر کم و کاستی در این وبلاگ می بینید به من بگید تا درستش کنم . آخه این وبلاگ تجربه ی اولم است . امیدوارم از این رمان خوشتان بیاید. دیگه کم کم داریم روی روال اصلی ماجرا می افتیم . از تمام کسانی که با نطراتشان من رو تشویق کردند خیلی ممنونم . این شما ها بودید که به من نیرو دادید تا این رمان رو با کمال میل بدون هیچ تاخیری بذارم واقعا از همه ی شما دوستان ممنونم .اگر هم کسانی که نظر ندادند نظر بدهند این نیروی من بیشتر میشه و می تونم مقدار بیشتری از رمان را برایتان بذارم . نظر فراموش نشه فصل ۱-۷ و ۶ رمان عطر نفس های تو

ادامه مطلب ...


تو رو خدا یه نظر به این بنده ی حقیر بدید نظر فراموش نشه فصل ۵ رمان عطر نفس های تو.

ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید تو رو خدا بعد از خواندن نظر بزارید من هم سعی میکنم سریعتر فصل های جدید رو بزارم
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رمان صورتی و آدرس www.romanha.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 115
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 117
بازدید ماه : 117
بازدید کل : 8594
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1

لينك باكس هوشمند مهر،افزایش بازدید،لینک باکس،افزایش امار،مهر باکس
سیستم افزایش آمار هوشمند مجیک
سیستم جامع افزایش بازدید پردیس باکس
افزایش آمار
لینک باکس هوشمند ام دی پارس